گروه بینالملل مشرق- کشتی ایرانی "شاهد" حامل کمکهای انساندوستانه ایران برای مردم یمن که در ابتدا قرار بود به بندر حدیده این کشور برود، روز دوشنبه 21 اردیبهشت از بندرعباس عازم شد و 1 خرداد در جیبوتی پهلو گرفت تا محموله 2500 تنی خود شامل مواد غذایی و دارویی و اقلام پزشکی و مایحتاج روزانه یمنیها را به سازمان ملل تحویل دهد.
"کالب ماپین" فعال ضدجنگ، تنها آمریکایی حاضر روی عرشه کشتی "شاهد" بود
خبرنگار بین الملل مشرق در خصوص این سفر این کشتی به سوی یمن، دلیل تغییر مسیر آن به سمت جیبوتی، اتفاقاتی که روی عرشه افتاد و حاشیههایی که درباره این مأموریت انساندوستانه در رسانههای غربی مطرح شده بود با "کالب ماپین" فعال ضدجنگ آمریکایی یکی از افراد حاضر روی عرشه این کشتی گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با ماپین که تنها آمریکایی حاضر در کشتی شاهد بود، به شرح زیر است.
سؤال:: لطفاً در ابتدا توضیح بدهید که چه عاملی باعث شد در کاروان نجات یمن شرکت کنید.
سه روز قبل از اینکه به ایران درباره این کشتی و سفرش به طرف یمن مطلع شدم. از طرف دوستانم برای سخنرانی در ایران دعوت شده بودم و به محض اینکه فهمیدم قرار است کشتیای از ایران راهی یمن شود، تصمیم گرفتم من هم در این کار حضور داشته باشم.
سؤال:: چچه کسانی روی عرشه بودند؟ عربستانیها و آمریکاییها ظاهراً نگران بودند که این کشتی حامل سلاح برای یمنیها باشد.
50 نفر روی عرشه بودند و عمده آنها داوطلبان هلال احمر ایران بودند، شامل متخصصین پزشکی و دکتر و جراح. خبرنگارانی هم از ایران روی عرشه بودند. من، "کریستف هورستل" فعال صلح آلمان و سامبا مشاور سیاسی فرانسوی هم بودیم.
من خودم محموله کشتی را بررسی کرده بودم. تنها چیزی که دیدم، غذا و تجهیزات پزشکی بود. هیچ سلاحی وجود نداشت. سازمان ملل هم وقتی کشتی در جیبوتی پهلو گرفت، محموله را کنترل و بازرسی کرد. برای همه کاملاً مشخص بود که هیچ سلاحی در آن کشتی وجود ندارد. این مأموریت، اصلاً نظامی نبود، کاملاً انساندوستانه بود. اصول صلیب سرخ هم همین را دیکته میکرد: حفظ بیطرفی و عدم حضور در عملیاتهای نظامی. حمل سلاح با این کشتی به معنای نقض تمام آن اهدافی بود که ارسال این کشتی به یمن داشت.
سؤال:: هدف ابتدایی کشتی این بود که کمکهای ایران را به دست خود یمنیها برساند. چرا آمریکاییها و عربستانیها اینقدر نگران بودند؟ میتوانستند محموله را چک کنند و بعد اجازه بدهند کشتی در یمن پهلو بگیرد.
هدف ما این بود که کشتی را به بندر حدیده ببریم؛ جایی که تحت تسلط کامل انصارلله است. نمیخواستیم این کمکها را مثلاً به بندر عدن ببریم، چون این مناطق تحت کنترل نیروهای مقاومت نیستند. اگر این کمکها را به دست نیروهای تحت حمایت عربستان میدادیم، احتمال زیادی داشت که به دست نیازمندان به آنها نرسند.
این محاصره در خدمت اهداف نظامی است. هدفشان این است که یمنیهایی را که حامی مقاومت و انصارلله هستند، همچنان محتاج نگه دارند و نگذارند کمکهای انساندوستانه به آنها برسد. به طور خلاصه، نمیخواستیم کمکهایمان به دست القاعده و داعش برسد، میخواستیم به دست یمنیها برسد.
آژانس امداد و توانبخشی سازمان ملل در زمینه همکاری با گروههای مشابه القاعده و داعش، سابقه بسیار بدی دارد. مثلاً کمپ پناهندگانی که در اردن مشهور است به اینکه محل تمرین و استخدام تروریستهایی است که به دنبال سرنگونی دولت سوریه هستند. ارتش آزاد سوریه به راحتی از میان اعضای این کمپ که اعلام وفاداری کنند، نیرو میگیرد. بنابراین نمیتوان به سازمان ملل اعتماد کرد و قطعاً این اعتماد به عربستانیها هم جایز نیست.
سؤال:: به شما گفته بودند قرار است به یمن بروید. چه اتفاقی افتاد که مقصد کشتی عوض شد؟
کشتی بسیار بیشتر از ظرفیت خود بار حمل میکرد. موتورها دائماً داغ میشد و با سرعتی که انتظارش را داشتیم نتوانستیم پیشروی کنیم. اگر میخواستیم همان روزی که اعلام کرده بودیم، وارد بندر حدیده شویم، قطعاً من الآن زنده نبودم، بقیه مسافرین هم زنده نبودند، چون آن روز بندر حدیده 8 بار بمباران شد. انصارلله هم 15 نفر را دستگیر کرد که نقاط استراتژیک نزدیک بندر را برای موشک، تعیین کرده بودند. میخواستند به محض رسیدن کشتی ما، این موشکها را شلیک و کشتی را نابود کنند.
عربستانیها علناً به دنیا پیام داده بودند که اگر تلاش کنید به یمنیها کمک برسانید، شما را میکشیم. این یعنی تروریسم آشکار. در نتیجه مذاکرات با مقامات در تهران و تمایل آشکار عربستانیها به استفاده از خشونت، نتوانستیم مأموریت خود را به پایان برسانیم. این خیلی تأسفبرانگیز است. دنیا نباید بیتفاوت از کنار این مسئله عبور کند. چه کسی میداند چند نفر در بمباران آن روز بند حدیده کشته شدند، برای آنکه کمکهای انساندوستانه به یمنیها نرسد.
سؤال:: خبرهای زیادی درباره کشتی ایرانی در رسانههای مختلف دنیا مخابره نشد.
بله. مثلاً فایننشالتایمز صرفاً دو پاراگراف به این مسئله اختصاص داد. گفته بود که گمان میرود اسلحه در این کشتی باشد، اما ایران با اجازه بازرسی از این کشتی دست به یک "کودتای پروپاگاندا" زد. بقیه مقاله درباره موضوع تسلیحاتی بود که "احتمالاً" ایران به انصارلله میدهد. هیچ مدرکی هم ارائه نشده بود، صرفاً بر اساس احتمالات و گمانهزنیها ادعای ارسال سلاح برای انصارلله مطرح شده بود. چند خبرگزاری دیگر هم به این موضوع اشاره کردند، اما تقریباً هیچ چیزی درباره ماهیت انساندوستانه این مأموریت گفته نشد.
یکی از کابینهای کشتی که برای اقامت سرنشینها در نظر گرفته شده است
چیزهایی در رسانههای غربی گفته میشود که واقعاً عجیب است. مثلاً میگویند ایران میخواهد یمن را دچار بیثباتی کند. این حرف، دیوانگی محض است. اولاً که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد نیروهای مقاومت در یمن تحت حمایت ایران هستند. این حمایت خیلی خوب است، اما به هر حال تصمیم را باید مقامات ایرانی بگیرند و تا کنون به نظر نمیرسد این کار انجام شده باشد. تا زمانی هم که مدرکی در اینباره وجود نداشته باشد، هیچکس حق ندارد بگوید ایران دارد از انصارلله حمایت میکند.
واقعیت این است که انصارلله با بسیاری از گروههای یمنی همسو است: سنیها، سکولارها و همه کسانی که به دنبال یک قانون اساسی دموکراتیک برای یمن هستند. انصارلله دارد تلاش میکند جامعه یمن را متحد کند. عربستانیها هستند که با تروریستهای خشونتطلب و فرقهمحور داعش و القاعده همراستا هستند و تلاش دارند منصور هادی، رئیسجمهور برکنار شده یمن را دوباره به قدرت برگردانند. دلیلش این است که منصور هادی عروسک خیمهشببازی سعودیها بود. این یعنی سعودیها هستند که یمن را به بیثباتی میکشند.
به عراق نگاه کنید، سوریه، لیبی، افغانستان و حتی یوگسلاوی سابق. هیچ جا آمریکا ثبات ایجاد نکرده است. آمریکا از بیثباتی سود میبرد، از شورش و بحران تغذیه میکند. آنهایی که برای استقلال میجنگند، دارند ثبات و توسعه ایجاد میکنند. امپریالیسمی که تنها به فکر حکومت بانکدارهاست، صرفاً به فقر بیشتر مردم منجر میشود.
سؤال:: چند روز سفرتان طول کشید تا به جیبوتی برسید؟
البته ما مستقیم به جیبوتی نرفتیم. میخواستیم به حدیده برویم، اما نهایتاً مجبور شدیم به جیبوتی برویم. فکر میکنم حدود 13 روز روی عرشه کشتی بودیم.
سؤال:: آیا در این مدت تهدیدی از سوی ناوهای جنگی یا طرفهای دیگر علیه شما صورت گرفت؟
من که چیزی نشنیدم. میدانم که اتفاقات زیادی افتاد به خصوص زمانی که میخواستیم از آبهای سومالی عبور کنیم، چون آنجا دزدان دریایی فعالیت شدیدی دارند. ناوهای کشورهای دیگر را هم میدیدیم. یک بار هم دو شناور ایرانی به ما نزدیک شدند و برای هم دست تکان دادیم که بعد از آن برخی خبرگزاریها گفتند دو ناو ایرانی دارد کشتی کمک به یمن را اسکورت میکند. جای دیگری گفتند 9 ناو جنگی دارد کشتی را اسکورت میکند. اینها همه پروپاگاندا بود.
نشنیدم که کشتی تهدید خاصی شده باشد. البته شنیدیم که سخنگوی پنتاگون گفته بود کشتی ایرانی نمیتواند به یمن برود و باید در جیبوتی پهلو بگیرد، اما من نشنیدم که تهدید مستقیمی علیه کشتی صورت گرفته باشد. اتفاقاً روزی که جیبوتی را ترک کردیم هم حدیده بمباران شد. این هم حامل پیام عربستان بود که اگر به بندر حدیده رفته بودیم، ما را کشته بودند. نکته این است که عربستان هیچ کاری را بدون هماهنگی با آمریکا انجام نمیدهد. یعنی دولت من حاضر شده بود من را بکشد. ترجیح داده بودند من را بکشند تا این که بگذارند یمنیها کمکهای انساندوستانه دریافت کنند. کاش آمریکاییهای بیشتر روی عرشه این کشتی بودند تا شاید به کمک هم میتوانستیم نظر دولت کشورمان را درباره حمایت از عربستان عوض کنیم.
"کالب ماپین" در کنار مقامات هلال احمر ایران
سؤال:: افراد زیادی هستند که اگر اطلاعات به دستشان برسد، مایل هستند در چنین کاروانهایی شرکت کنند. به نظر شما چگونه باید این اطلاعات را به گوش اینگونه افراد رساند؟
به نظر من نکته مهم این است که به رسانههای مستقل کمک کنیم. رسانههای جمعی در آمریکا بسیار فاسد هستند. حتی برخی رسانهها مانند "دموکراسی اکنون" که ادعا میکنند رسانههای جایگزین هستند، باز هم وابسته به بودجه منابعی هستند که خلاف این را ثابت میکند. این ها ممکن است از آمریکا و اسرائیل انتقاد کنند، اما هیچگاه از مقاومت دفاع نمیکنند. محک این نیست که آیا یک رسانه از آمریکا انتقاد میکند یا نه. هر کسی میتواند هر چهقدر که بخواهد انتقاد کند، اما مهم این است که یک رسانه از حق مردم برای مقابله با نظام حاکم بر آمریکا و جهان دفاع میکند یا نه. سؤال این است که شما میخواهید با انتقاد، چکشکاری و ظاهرسازی برای امپریالیسم، آن را تقویت کنید، یا اینکه واقعاً به دنبال ساقط کردن آن و ایجاد تحول حقیقی هستید.
من میگویم در یمن، آمریکا و عربستان طرف باطل هستند و انصارلله طرف حق. به هیچ عنوان بیطرف نیستم. معتقدم انصارلله طرف حق است و دارد تلاش میکند اقدامات مردم یمن برای رسیدن به استقلال را رهبری کند. این حرف، چیزی است که بسیاری از آمریکاییها حاضر نیستند آن را بزنند.
سؤال:: برای اطلاعرسانی به مردم هم اطلاعات و حقایق را لازم دارید و هم ابزار رساندن آن به مردم را. چگونه میتوان این ارتباط با مخاطب را برقرار کرد، به خصوص در آمریکا؟
من هم پاسخ کامل این سؤال را نمیدانم، اما میدانم که بالأخره این پروژهها را باید انجام داد. مطمئن هم هستم همه نیروهایی که مقابل امپریالیسم ایستادهاند، به این مسئله فکر میکنند: چگونه باید پیام درست و حقیقی را به مردم دنیا داد. البته این را هم بگویم که وضعیت آنقدری که ما ممکن است تصور کنیم، بد نیست. وقتی در جیبوتی پهلو گرفتیم، به مغازهای رفتیم که آنجا بود. صاحب مغازه از ما پرسید از کدام کشور میآییم. وقتی گفتیم ایران، با هیجان خاصی گفت: "احمدینژاد!" و به ما گفت که احمدینژاد رهبر بزرگی در مبارزه با صهیونیسم و امپریالیسم بود.
کارگران بیشماری هم در جیبوتی بودند که وقتی فهمیده بودند یک کشتی از ایران دارد در منطقهشان پهلو میگیرد، به استقبال ما آمدند و مشتهایشان را در هوا تکان میدادند و میگفتند: "الله اکبر. الله اکبر." توجه داشته باشید که این کشور جیبوتی، روابط بسیار نزدیکی با غرب و آمریکا دارد. تقریباً همه کشورهای امپریالیست از این کشور به عنوان پایگاه خود استفاده میکنند. با این حال، مردمش ایران را قهرمان مبارزه با امپریالیسم میدانند.
در خود آمریکا هم افراد زیادی هستند که وقتی من به آنها میگویم با ایران ارتباط دارم، خیلی بیشتر به من احترام میگذارند و من را به خاطر همین رابطه فرد شجاعی میدانند. بسیاری از مردم آمریکا از دولت خودشان متنفر هستند، چون دیدهاند که مقامات کشورشان چه اندازه فاسد و فریبکار هستند. بر همین اساس هم طرفدار ایران و آرمانهای آن هستند.
سؤال:: بهترین خاطرهای که از سفر با کشتی کمک به یمن دارید چیست؟
خاطرات خوب زیادی از این سفر دارم، اما فکر میکنم بهترین خاطرهام زمانی بود که میخواستیم کشتی را ترک کنیم. افرادی که همراه ما بودند به من گفتند ما مسلمان هستیم و تو مسیحی، اما تو کمک بزرگی به دنیای اسلام کردی. آن زمان خیلی احساس غرور میکردم. خوشحال بودم که توانستهام ضربهای به نیروهای شیطانی وارد کنم و اکنون نیروهای ضدشیطانی از من تشکر میکنند. برای من خیلی ارزش داشت.
سؤال:: بدترین خاطرهتان چه بود؟
یک روز در مسیر، دسترسی به اینترنت نداشتیم و همان روزی هم بود که قرار بود وارد حدیده شویم. به نظرم آن روز همه ما احساس بدی داشتیم. همسر من خیلی نگران شده بود. وقتی توانستم به او زنگ بزنم، با اینکه نیمه شب بود، اما خیلی سریع گوشی را جواب داد. همانطور گوشی را روی شکمش گذاشته بود و خوابیده بود. او هم احساس میکرد ممکن است اتفاق بدی برای من افتاده باشد. ما که در کشتی بودیم، آنوقت از هیچ چیز خبر نداشتیم، اما بعد فهمیدیم که بندر را بمباران کردهاند و میخواستهاند به کشتی حمله کنند.